عشق یعنی به تو رسیدن

مهمانی عطش
۲ آذر , ۱۳۹۷
من هرگز به سینما اعتماد نداشتم
۲ آذر , ۱۳۹۷

به نام خدا

شروع داستان هر چه هست و بود، دیگر مهم نیست. حتی پایان را هم می توان ندیده گرفت. حالا بعد از گذشت چهار سال از آغاز راه ، آن چه اهمیت دارد، ماندن در راه است، راهی که سر تا سر شور است و عشق است و هیجان. شاید روزی بیاید که به همه ی این ها شعور و اگاهی هم اضافه بشود اما به نظرم  برای این زمان همین قدر هم کافی است. اخر مگر چند در صد ادم های دنیا تمام زندگی شان را ، عشق شان را ، راه شان را، مرگ شان را با شعور طی می کنند که همه از ما توقع شعور دارند. شعور هم خوب است. خیلی ایده ال است. اما هر وقت عشق می اید که شعور کمی عقب نشسته است. به نظرم عشق یک تنه کافی است. و ما راهی اربعین شدیم. با عشق. با قلب هایی که تمام سال ، پنهانی زیر گذر زمان تپیده بود. و ما راهی اربعین شدیم با دست هایی که تمام سال پنهانی از خدا خواسته بودیم آن را از ما نگیرد. و ما راهی اربعین شدیم با اراده ای که هدیه ی ذات باریتعالی بود وگرنه ما هیچیم. خسیم. بی مقدار. اربعین که قرار است بشود اجتماع بین المللی مسلمانان جهان. شاید هم پنهانی شده است. فقط احتیاج به زمان دارد تا پوست خود را بشکافد. ان اجتماعی که به همه ی جهان ثابت کند که ما طالب دنیایی هستیم که انسانیت در ان موج بزند و انسانیت نمی اید مگر در پرتو حکومت علی(ع) . نقش او ست که می خواهیم در گیتی حک کنیم. برای ان ارزو داریم تا پای جان بایستیم. چه شیرین ارزویی. راهش شاید، ان شاءالله اربعین باش. تمام سال رو به عشق اربعین می مانیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *