مهمانی عطش

آن چه در پی آنی، آنی
۲۱ مهر , ۱۳۹۷
عشق یعنی به تو رسیدن
۲۱ مهر , ۱۳۹۷

به نام خدا

السلام علیک یا ابا عبدالله (ع)

روزها می گذرد، به سرعت. عاشورایی دیگر و محرمی دیگر می رود، اربعین هم می آید و می رود، مثل همه ی روزهای قبل، مثل همه ی سال های بعد. مثل همه ی روزهای زندگی. همه ی ما گاهی از خودمان می پرسیم نقش ما در این گذر ساعقه وار زندگی چیست؟ گاه و احتمالا همیشه از پاسخ طفره می رویم. اما کاش می توانستیم یک خط، فقط چند کلمه بگوییم در این گردش گردون چه نقشی بازی کرده ایم. این روزها، روزهای عجیبی است. شور غریبی برپاست. حداقل در دنیای من این طور است. یکی می خواهد برود پیاده برود به زیارت امامش و بشود جزء لشگر صاحب الزمان(عج)، یکی هزینه ی ویزا را ندارد و نمی تواند خرج سفر را بدهد و قرار است جا بماند از قافله، یکی دارد آماده می شود برود از مهمان اربعین پذیرایی کند با یک لیوان آب خنک یا یک شربت آبلیمو، یکی قرار است برود پای زخمی زائر را پماد بمالد. یکی هم با تردید به این ادم ها نگاه می کند و از روبرو شدن با یک ناشناخته ی آشنا، طفره می رود، در میان این موج متلاطم، من اما خاشاکی هستم گرفتار این موج نفس گیر. گاهی مضطربم، گاهی مردد، گاهی نگرانم و لحظه هایی بسیار از شوق می گریم. پرچمی برافراشته ایم. می توانم همه چیز را عقب برانم. فقط به یک چیز فکر کنم. «مهمان دارم». باید همه چیر مرتب باشد. مهمانی دارد نزدیک می شود. مهمانی که سراپا همه عشق است و عطش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *