ما کجا هستیم؟

کتابگردی
۲ اردیبهشت , ۱۳۹۷
آن چه در پی آنی، آنی
۲ اردیبهشت , ۱۳۹۷

به نام خدا

کلا سینما رفتن برای من کار سختی است . چشم اندازش را می شناسم. به ندرت به سینما رفته ام و راضی برگشتم. سطح فیلم ها را و دغدغه هایش را دوست ندارم. اما خوب گاهی می روم. گاهی برای دلم و گاهی حس وظیفه شناسی و گاهی برای این که بدانم بالاخره کار به کجا رسیده. این فیلم به وقت شام را برای دلم رفتم. برای این که ببینم درست روزها ، ماه ها و سال هایی که ما در خانه نشستیم و از دور برای جنگ سوریه نظر دادیم و سیاسی بازی دراوردیم و دایه ی مهربان تر از مادر شدیم دقیقا چه اتفاقی افتاده، تمام سال های که ما می نشینیم و از خودمان ایراد می گیریم و ان دیگران فیلم های داعشی و میهنی و زیرپوستی می سازند ، حالا که کسی به خودش زحمت داده و تلاشی کرده و قدمی برداشته ، چه کرده است؟ البته من نمی خواهم فیلم را نقد کنم. منتقد سینما نیستم حرف من حرف دل است. با ادم های اهل دل. این که فیلم جای کار داشت و می شد با چند بار فیلم نامه را خواندن ایرادهایش را به کمترین رساند و این که می شد روی احساسات ادم های این طرف خط بیشتر کار کرد و این که می شد به جای فیلم داعشی یک فیلم داعشی مدافع حرمی ساخت بماند، اما واقعا ما چه کردیم؟ خودمان را از همه چیز جدا کردیم، در ان روزها و شب ها کجا بودیم. زندگی می کردیم؟ در میان تمام ان التهاب ها و اضطراب ها کجا بودیم؟ به رئیس جمهور رای می دادیم. در میان تمام ان دلتنگی ها و ناامیدی ها کجا بودیم؟ سر انتالیا برویم یا نرویم، حج برویم یا نرویم، روز عاشورا خرجی بدهیم یا ندهیم، می جنگیدیم! این را می نویسم که لااقل روزی خودمان بدانیم که هیچ کجای کار نبودیم. حتی حالا برای دیدن فیلم دو دلیم . می ترسیم برویم و چیزی ببینیم ک دوست نداریم. چیزی ببینیم که قلبمان به درد بیاید. چیزی ببینیم که چشممان را باز کند. این است که حتی برای دیدن یک فیلم وطنی مقاومت می کنیم و ای به حال همراهی با مدافع حرم. ما کجاییم و ان ها کجا؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *