مردها هرگز نمی میرند

من هرگز به سینما اعتماد نداشتم
۲ بهمن , ۱۳۹۸
گذر تقویم ها
۲ بهمن , ۱۳۹۸

به نام خدا

بعضی اتفاقات در تاریخ تکرار نخواهند شد. بعضی روزها دوباره طلوع نخواهد کرد، بعضی از آدم ها هرگز متولد نخواهند شد و بعضی مردها هرگز نخواهند مرد. این داستان به ندرت اتفاق می افتد اما اگر اتفاق بیافتد، برکاتش تمام یک سرزمین را فرا می گیرد. کسی در دوردست ها به دنیا می آید. جایی که آفتابش سوزان و آسمانش آبی است. وقتی قرار است جوانی کند، شاید عاشق شود، شاید در پارک ها زیر سایه ی درختان قدم بزند، شاید با دوستانش به یک سفر مجردی برود، می شود یک داوطلب دفاع از کشور. پا می گذارد به راهی که آدم ها را مرد می کند. راهی که برای بعضی یک روز برای بعضی یک ماه و برای بعضی بیشتر طول می کشد. آن قدر طول می کشد تا مطمئن شوی که او قرار است شفیع باشد. قرار است وجودش پیروزی باشد و نبودش وحدت. آن قدر طول می کشد تا زندگی اش دشمن را تار و مار کند و مرگش دشمن را دیوانه.  آن قدر که لبخندش قوت قلب می دهد و جذبه اش تو را به تعظیم وامی دارد. آن قدر که نبردش قدرت می دهد و آسمانی شدنش برکت.

مرگ شان تو را وادار می کند که فکر کنی چطور می شود با رفتن کسی دل ها همه بی قرار شود و عزتش بلند و مقامش رفیع. زندگی شان همه در هم شکستن مرگ است و مرگ شان عین زندگی، و این جاست که می فهمی گرچه مرگ و زندگی دست خداست اما راه زندگی و نوع مرگ دست خود ماست. این جاست که به تو ثابت می شود بعضی ها انتخاب می شوند تا بمانند تا اسطوره شوند تا مرد شوند. و پیش خودت فکر می کنی چطور می شود یک مرد شد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *